شعر بسیار زیبای سنگ گور از سیمین بهبهانی
من او نیم این دیده من گنگ و خموش است
در دیده او آن همه گفتار، نهان بود
وان عشق غم آلوده در آن نرگس شبرنگ
مرموز تر از تیرگی شامگهان بود
من او نیم آری لب من این لب بی رنگ
دیریست که با خنده ای از عشق تو نشکفت
اما به لب او همه دم خنده جان بخش
مهتاب صفت بر گل شبنم زده می خفت
بر من منگر، تاب نگاه تو ندارم
آن کس که تو می خواهی از من بخدا مرد!
او در تن من بود و ندانم که به ناگاه
چون دید و چه ها کرد و کجا رفت و چرا مرد!
من گور وی ام، گور وی ام، بر تن گرمش
افسردگی و سردی کافور نهادم
او مرده و در سینه من، این دل بی مهر
سنگی ست که من بر سر آن گور نهادم
+ نوشته شده در شنبه نهم دی ۱۳۹۱ ساعت 23:17 توسط علی اصغر (حیدری )
|
به وبلاگ برگزیده بهترین اشعار فارسی و اشعار مذهبی خوش آمدید . لطفا برای بهترشدن وبلاگ از نظریات مفید تان مارا بهرمند بسازید .شما میتوانید جهت در خواست شعر به شکل کامنت و یا ایمیل asgharhiadary@gmail.com با ما در تماس شوید و بزودترین فرصت در دسترس شما قرار خواهد گرفت .... یا مهدی ادرکنی