شعر زیبای سعدی شیرازی درباره نوروز
برخیز که میرود زمستان
بگشای در سرای بستان
نارنج و بنفشه بر طبق نه
منقل بگذار در شبستان
وین پرده بگوی تا به یک بار
زحمت ببرد ز پیش ایوان
برخیز که باد صبح نوروز
در باغچه میکند گل افشان
خاموشی بلبلان مشتاق
در موسم گل ندارد امکان
آواز دهل نهان نماند
در زیر گلیم عشق پنهان
بوی گل بامداد نوروز
و آواز خوش هزاردستان
بس جامه فروختست و دستار
بس خانه که سوختست و دکان
ما را سر دوست بر کنارست
آنک سر دشمنان و سندان
چشمی که به دوست برکند دوست
بر هم ننهد ز تیرباران
سعدی چو به میوه میرسد دست
سهلست جفای بوستانبان
+ نوشته شده در پنجشنبه یکم فروردین ۱۳۹۲ ساعت 13:57 توسط علی اصغر (حیدری )
|
به وبلاگ برگزیده بهترین اشعار فارسی و اشعار مذهبی خوش آمدید . لطفا برای بهترشدن وبلاگ از نظریات مفید تان مارا بهرمند بسازید .شما میتوانید جهت در خواست شعر به شکل کامنت و یا ایمیل asgharhiadary@gmail.com با ما در تماس شوید و بزودترین فرصت در دسترس شما قرار خواهد گرفت .... یا مهدی ادرکنی